جدول جو
جدول جو

معنی صاری چای - جستجوی لغت در جدول جو

صاری چای
نام نهری است در آناطولی در شهرستان میلاس تابع سنجاق منتشا از ولایت آیدین متشکل از دو رودخانه ای که در مسافت چهار ساعت از قسمت سفلای قصبۀ میلاس متحد شوند، و بسوی مغرب جاری و به خلیج مندالیه میریزد، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاری چی
تصویر گاری چی
رانندۀ گاری از وسایل نقلیه با گردونۀ دوچرخه یا چهار چرخه که به اسب یا الاغ می بندند و بیشتر برای باربری از آن استفاده می کنند
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان، سکنۀ آن 423 تن، آب آن از قنات، محصول آن غلات دیم و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است، راه مالرو دارد و تابستان از سیف آباد اتومبیل میتوان برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان فعله گری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان، سکنۀ آن 165 تن، آب آن از قنات، محصول آن غلات و حبوب دیمی، شغل اهالی زراعت است و در تابستان عده ای از سکنه برف به سنقر حمل می نمایند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج، سکنۀ آن 1250 تن، آب آن از چشمه، محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه، جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
ده کوچکی از دهستان سیدلو بخش بانۀ شهرستان سقز که سکنۀ آن 25 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اوباتو بخش دیواندره شهرستان سنندج، واقع در 24هزارگزی شمال دیواندره و 8 هزارگزی شمال شوسۀ دیواندره به سقز، ناحیه ای است کوهستانی سردسیرو دارای 140 تن سکنه، از چشمه مشروب میشود و محصولاتش غلات، حبوب و لبنیات است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
در تداول عامه صاری یر گویند، قریه ای است در جوار استانبول، در جهت روم ایلی از میان بوغاز، بالای بیوک دره، در طرفین دره و در میان دو کوه واقع شده، دامنه های ده از درخت شاه بلوط پوشیده و آبهای خنگار و چرچر منظره ای بسیار زیبا و جالب بدان داده است و هر نقطۀ آن تفرجگاه بسیار دلکش و روح پروری است و به مناسبت نزدیکی آن با استانبول در فصل تابستان مردم بسیار بدانجا روند، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
کسی که گاری میراند، دارندۀ گاری، آنکه با گاری اشیاء را حمل کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از گاری چی
تصویر گاری چی
کسی که گاری را میراند آنکه بوسیله گاری اشیا را حمل کند
فرهنگ لغت هوشیار